گاهی دلم پر میشود از خستگی؛
و وجودم خالی از هرگونه وابستگی...
خسته از هیاهوی زمانه ای که مرا در آن جا داده ای،
و مرا به دنبال خود کشانده ای تا درس عشق و امید بیاموزی؛
و وجودم خالی میشود از همه چیز غیر از تو.
آری گاهی سختم میشود کندن از همه چیز؛
سخت ولی شیرین...!
دلم با تمام خستگی اش تو را صدا میزند؛
و وجودم با تمام وابستگی اش تو را میخواند...
خدای من شکر تو را که به من خستگی و وابستگی دادی،
و قلبم را سرشار از عشق و محبتت،
و وجودم را مملو از امید به دیدارت قرار دادی؛
شکر به بخشش و عطایی که نصیب این وجود ناسپاس کردی،
شکر به عشق و امیدی که بخشیدی...
شکر.